گره گشای - پروین اعتصامی

ساخت وبلاگ
تو بارون که رفتیشبم زیر و رو شدیه بغض شکستهرفیق گلوم شدتو بارون که رفتیدل باغچه پژمردتمام وجودمتوی آینه خط خوردهنوز وقتی بارونتو کوچه میبارهدلم غصه دارهدلم بی قرارهنه شب عاشقانه استنه رویا قشنگهدلم بی تو خونهدلم بی تو تنگه یه شب زیر بارون که چشمم به راههمی بینم که کوچه پره نور ماههتو ماه منی که تو ب گره گشای - پروین اعتصامی...
ما را در سایت گره گشای - پروین اعتصامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : onmyown بازدید : 118 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 20:36

بیا بنویسیم روی خاک رو درخت رو پر پرنده رو ابرابیا بنویسیم روی آب روی برگ روی دفتر موج رو دریابیا بنویسیم که خدا ته قلب آینه سمثل شور فریاد یا نفس تو حصار سینه سبا هم میشه موندن وقتی که هیچی موندنی نیستاوج هر صدای عاشقه که شکستنی نیستبا صدا میام همه جا تو رو می نویسمروی آیینه گریه هام گونه های خیسما گره گشای - پروین اعتصامی...
ما را در سایت گره گشای - پروین اعتصامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : onmyown بازدید : 155 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 20:36

زخمی تر از همیشه از درد دل سپردنسرخورده بودم از عشق در انتظار مردنبا قامتی شکسته از کوله بار غربتدر جستجوی مرهم راهی شدم زیارترفتم برای گریه رفتم برای فریادمرهم مراد من بود کعبه تو رو به من دادای از خدا رسیده ای که تمام عشقیدر جسم خالی من روح کلام عشقیای که همه شفایی در عین بی ریاییپیش تو مثل کاهم ت گره گشای - پروین اعتصامی...
ما را در سایت گره گشای - پروین اعتصامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : onmyown بازدید : 119 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 20:36

آدم سایه ی خود به کجا فراریه
آخه این چه زندگی این چه روزگاریه
اون که می داد فریبم چو فرینده سراب
کرده او خونه خرابم
خونه اشک با اضطراب

قصه عشق و وفا یه دروغ، یه دروغ
مهربونی ای خدا، یه دروغ، یه دروغ

گره گشای - پروین اعتصامی...
ما را در سایت گره گشای - پروین اعتصامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : onmyown بازدید : 111 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 20:36

سکوتت را ندانستم، نگاهم را نفهمیدی نگفتم گفتنی‌ها رو، تو هم هرگز نپرسیدی  شبی که شام آخر بود، به دست دوست خنجر بود میان عشق و آینه یه جنگ نابرابر بود  چه جنگ نابرابری، چه دستی و چه خنجری چه قصه‌ی محقری، چه اول و چه آخری  ندانستیم و دل بستیم، نپرسیدیم و پیوستیم ولی هرگز نفهمیدیم شکار سایه‌ها هستیم  گره گشای - پروین اعتصامی...
ما را در سایت گره گشای - پروین اعتصامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : onmyown بازدید : 144 تاريخ : پنجشنبه 18 خرداد 1396 ساعت: 18:08

خدا بی نهایت است و لامکان وبی زماناما بقدر فهم تو کوچک میشودو بقدر نیاز تو فرود می آیدو بقدر آرزوی تو گسترده میشودو بقدر ایمان تو کارگشا میشودو به قدر نخ  پیرزنان دوزنده باریک میشودو به قدر دل امیدواران گرم میشودیتیمان را پدر می شود و مادربی برادران را برادر می شودبی همسرماندگان را همسر میشودعقیمان گره گشای - پروین اعتصامی...
ما را در سایت گره گشای - پروین اعتصامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : onmyown بازدید : 91 تاريخ : پنجشنبه 18 خرداد 1396 ساعت: 18:08

پیرمردی مفلس و برگشته بخت - روزگاری داشت نا هموار و سخت    هم پسر، هم دخترش بیمار بود - هم بلای فقرو هم تیمار بود    این دوا می خواستی آن یک پزشک - این غذایش آه بودی آن سرشک    این عسل می خواست آن یک شوربا - این لحافش پاره بود آن یک قبا    روزها می رفت بر بازارو کوی - نان طلب می کردو می بردآبروی    گره گشای - پروین اعتصامی...
ما را در سایت گره گشای - پروین اعتصامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : onmyown بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 18 خرداد 1396 ساعت: 18:08